جدول جو
جدول جو

معنی تاریک تر - جستجوی لغت در جدول جو

تاریک تر
(تَ)
سخت تر. سیاه تر. تیره تر:
سخن دارد از موی باریکتر
ترا دل ز آهن نه تاریک تر.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 1831).
بقیصر خزر بود نزدیکتر
وزیشان بدش روزتاریکتر.
فردوسی (ایضاً ج 6 ص 1481).
چو تاریکتر شد شب اسفندیار
بپوشید نو جامۀ کارزار.
فردوسی (ایضاً ج 6 ص 1618).
بکژّی ترا راه تاریک تر
سوی راستی راه باریک تر.
فردوسی (ایضاً ج 8 ص 2312)
لغت نامه دهخدا
تاریک تر
أغمقٌ
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به عربی
تاریک تر
Darkened
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تاریک تر
assombri
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تاریک تر
暗くなった
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تاریک تر
verdunkelt
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به آلمانی
تاریک تر
потемнілий
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تاریک تر
przyciemniony
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به لهستانی
تاریک تر
昏暗的
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به چینی
تاریک تر
escurecido
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تاریک تر
oscurato
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تاریک تر
oscurecido
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تاریک تر
verduisterd
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به هلندی
تاریک تر
어두워진
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به کره ای
تاریک تر
มืดลง
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به تایلندی
تاریک تر
menggelap
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تاریک تر
अंधकारमय
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به هندی
تاریک تر
חשוך יותר
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به عبری
تاریک تر
تاریک ہوگیا
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به اردو
تاریک تر
অন্ধকারাচ্ছন্ন
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به بنگالی
تاریک تر
giza zaidi
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تاریک تر
потемневший
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به روسی
تاریک تر
kararmış
تصویری از تاریک تر
تصویر تاریک تر
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تاریک دل
تصویر تاریک دل
گمراه، غمگین
فرهنگ فارسی عمید
(دِ)
سیاه دل. (آنندراج). تباه و خراب و تیره ضمیر و سیه دل. (ناظم الاطباء) :
تاریک دلم تو روشنایی
آزرده تنم تو مومیایی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تیره رو، روسیاه، (آنندراج)، سیه روی و ترش روی و سخت روی، (ناظم الاطباء) :
همچو این تاریک رویان روی من
تیره بود و تارفام و بی صقال،
ناصرخسرو،
ز نور طلعت او سایه ای تاریک رو داریم
شفق گون همچو برگ گل ز دیوارش برون آید،
وحید (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
شب تاریک. شب های محاق:
صدرجهان، جهان همه تاریک شب شده ست
ازبهر ما سپیدۀ صادق همی دمی.
رودکی.
بگوش من آید بتاریک شب
که بگشاید از رنج یک تن دو لب.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ)
دهی از دهستان خزل شهرستان نهاونداست که در 39هزارگزی شمال باختری نهاوند و 8هزارگزی جنوب کنگاور کهنه واقع است. کوهستانی و سردسیر و مالاریائی است و 590 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه. محصول آن غلات، توتون، حبوبات، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. در دو محل نزدیک بهم واقع است و تاریک درۀ بالا و پائین نامیده شده. سکنۀ بالا 400 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
پارچه یا فرشی که تارهای ظریف دارد، فش، فشوش، گلیم درشت باریک تار، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
لاغراندام. آنکه اندامی ظریف دارد: و این (سند) ناحیتی است گرمسیر و اندروی بیابانهای بسیار... و مردمان اسمر و باریک تن و دونده. (حدود العالم). (و مردم سودان) باریک تن اند وسطبرلب و درازانگشتان و بزرگ صورت. (حدود العالم)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
آنکه سر باریک و خرد دارد.
لغت نامه دهخدا
تصویری از تاریک دل
تصویر تاریک دل
سیاه دل تیره ضمیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاریک رو
تصویر تاریک رو
تیره ور، رو سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاریک شب
تصویر تاریک شب
شب تاریک از شبهای محاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاریک دل
تصویر تاریک دل
((دِ))
سیاه دل، بدذات
فرهنگ فارسی معین